آموزه های اخلاقی ،تربیتی، دینی کودکان

شركت پدر در بازي كودك

1391/8/21 12:52
نویسنده :
860 بازدید
اشتراک گذاری

بازي بزرگسالان با كودكان در برنامه هاي تربيتي امروز بسيار مهم تلقي شده و دانشمندان روان ، اين امر را از وظايف تربيتي پدران و مادران دانسته و به كار بستن اين دستور را در كتاب هاي خود به اولياي اطفال توصيه نموده اند 

لازم است پدر در تفريحات و سرگرمي هاي كودكانش شركت جويد . اين حسن تفاهم ضروري به نظر مي رسد . بر حسب سن كودكان و بر حسب مكان و بر حسب فصل ، پدر در بازي هاي بچه ها شركت مي كند . بدون ترديد وقتي را كه او مي تواند صرف اين كار كند بسيار محدود است ، اما با در نظر آوردن محاسن آن كه عبارت از پايين آمدن پدر تا سطح فرزندانش - در انتظار بالا آمدن آن ها تا سطح او مي باشد - آن قدر زياد است كه در هر حال بايد ولو فرصت كوتاهي را، براي اين كار كنار گذاشت .
موريس تي يش در كتاب درس هايي براي والدين مي نويسد: براي فرزندانتان رفيق باشيد، با بچه ها كار كنيد، با آن ها بازي كنيد، برايشان داستان بگوييد، و با آن ها سخنان و گفت و گوهاي صميمانه و دوستانه به ميان آوريد به ويژه انسان بايد بلد باشد كه خود را هم سطح بچه ها قرار دهد و به زباني سخن گويد كه آن ها بتوانند بفهمند .
اگر شما به خودتان اين زحمت را بدهيد كه درباره كارهاي خصوصي آن ها، درباره افكار و آرزوهايشان ، درباره انديشه هايشان براي آينده صحبت كنيد، چه بسا چيزهاي سودمند و دانستني كه دستگيرتان خواهد شد .
اين آشنايي با روحيه بچه ها، علاوه بر آن كه سبب مي شود شماهرگز درباره آن ها داوري عجولانه و قطعي نكنيد، اجازه مي دهد كه هنگام مناسب شما بتوانيد مسايل مهمي را كه در زندگي هاي نورس آن ها پيش مي آيد به آساني حل سازيد

استجباب بازي با كودك
پيشوايان گرامي اسلام به اين اصل بزرگ تربيتي توجه كامل داشته و درباره آن به مسلمين سفارش لازم را نموده اند . بازي با كودكان از مستحبات ديني است و علماي حديث در باب استحباب التصابي مع الولد و ملاعبته اخبار مبربوطه را نقل كرده اند .
قال النبي صلي الله عليه و آله : من كان عنده صبي فليتصاب له .
رسول اكرم (ص ) مي فرمود: آن كس كه نزد او كودكي است بايد در پرورش وي كودكانه رفتار نمايد .
عن الا صبغ قال قال امير المو منين عليه السلام : من كان له و لد صبا .
علي (ع ) مي فرمود است : كسي كه كودكي دارد بايد در راه تربيت او خود را تا سرحد طفوليت و كودكي تنزل دهد .
 قال صلي الله عليه و آله : رحم الله عبدا اعان ولده علي بره بالاحسان اليه و التالف له و تعليمه و تاءديبه .
رحمت خداوند بر پدري كه در راه نيكي و نيكوكاري به فرزند خود كمك كند، به او احسان نمايد و چون كودكي ، رفيق دوران كودكي وي باشد، او را عالم و مو دب بار آورد .
بازي پدر و مادر با فرزند مانند لباس نو و كفش قشنگ و اسباب بازي مايه مسرت و شادماني كودك است ، در اسلام مسرور كردن كوك از عبادات است .
مسرور كردن كودك
 عن ابن عباس قال قال النبي (ص ): من فرح ابنته فكانما اعتق رقبه من ولد اسمعيل و من اقر عين ابن فكانما بكي من خشيه الله .
كسي كه دختر بچه خود را شادمان كند مانند كسي است كه بنده اي را از فرزندان اسماعيل ذبيح آزاده كرده باشد و آن كس كه پسربچه خود را مسرور و ديده او را روشن كند، مانند كسي است كه ديده اش از خوف خداوند گريسته باشد .
عن يعلي العامري انه خرج من عند رسول الله (ص ) الي طعام دعي اليه فاذا هو بحسين (ع ) يلعب مع الصبيان فاستقبل النبي صلي الله عليه و آله امام القوم ثم بسط يديه فطفر الثبي ههنا مره و ههنا مره . و جعل رسول الله (ص ) يضاحكه حتي اخذه فجعل احدي يديه تحت ذقنه ولاخري تحتت قفاه و وشع فاه علي فيه و قبله .
مردي به نام يعلي عامري از محضر رسول اكرم (ص ) خارج شد تار در مجلسي كه دعوت داشت شركت كند جلو منزل ، حسين (ع ) را ديد كه با كودكان مشغول بازي است طولي نكشيد رسول اكرم (ص ) به معيت اصحاب خود از منزل خارج شد وقتي حسين (ع ) را ديد، دست هاي خود را باز كرد و از اصحاب جدا شد، به طرف فرزند رفت تا او را بگيرد كودك خنده كنان اين طرف و آن طرف مي گريختت و رسول اكرم (ص ) نيز خندان از پي او بود بچه را گرفت ، دستي زير چانه كودك و دست ديگر پشت گردن او گردن او گذارد، لب بر لبش نهاد و او را بوسيد .
رهبر عالي قدر اسلام در حضور مردم با فرزندش چنين رفتار مي كند تا علاوه بر انجام وظيفه مردم را در راه تربيت فرزندان به شاد كردن كودكان و بازي با آنان بيشتر متوجه فرمايد .
پي بردن به روحيه كودك
كارهاي اطفال در موقع بازي كردن و همچنين سخناني كه مي گويند حاكي از طرز فكر و روحيه كودكان و نشان دهنده درجه شخصيت رواني آنان است بزرگسالان مي توانند در ضمن بازي با كودكان به درجه هوش و مراتب لياقت معنوي آن ها پي ببرند .
 عن ابي رافع قال : كنت الاعب الحسن بين علي عليهما السلام و هو صبي بالمداحي . فاذا اصاب مدحاتي مدحاته قلت احملني فيققول و يحك ! اتركب ظهرا حمله رسول الله (ص ) فاتركه فاذا اصحاب مدحاته مدحاتي قلت لا احملك كما لا تحملني فيقول او ماترضي ان تحمل بدنا حمله رسول الله (ص ) فاحمله .
گاهي مرد بزرگي با كودكي روي قرار دوش گرفتن يكديگر كه در اصطلاح كودكان ما ((كولي )) گفته مي شود بازي مي كند . البته مرد بزرگ به دوش كودك سوار نمي شود . مقصود سرگرمي كودك و بازي با اوست .
ابورافع با حضرت حسن عليه السلام ، كه كودك خردسالي بود، روي چنين قراري بازي را شروع كردند . وقتي نوبت سواري به ابورافع مي رسيد حضرت مجتبي به او مي گفت : عجب دارم از تو كه مي خواهي بر دوش كسي سوار شوي كه پيغمبر او را بر دوش خود سوار مي كرد وقتي نوبت سواري حضرت حسن مي شد، ابوارفع مي گفت : همان طور كه تو به من سواري ندادي من هم تو را بر دوش خود سوار نمي كنم حضرت به او مي فرمود: آيا ميل نداري كسي را كه پيغمبر به دوش خود مي نشاند بر دوشت سوار كني ؟ ناچار ابورافع طفل را بر دوش خود سوار مي كرد .
عزت نفس و شخصيت ورحي اين كودك از خلال گفتار و كيفيت استدلال او به خوبي مشهود است طفلي را كه پيغمبر اسلام در آغوش خود پرورش داده و شخصيت رواني او را احيا كرده است بزرگي خود را باور دارد و هرگز با ذلت و زبوني سخن نمي گويد .
استفاده از فرصت
از مجموع عرايض امروز اين نتيجه به دست آمد كه پدران و مادران از نظر ديني و علمي موظفند در راه احترام به كودكان و احياي شخصيت آنان از تمام فرصت ها استفاده كنند و از عملي كه مستقيم يا غير مستقيم موجب تحقير و توهين فرزندان استت اجتناب نمايند زيرا اهانت هاي دوران كودكي شخصيت و استقلال طفل را درهم مي شكند و او را دچار بيماري عقده حقارت مي كند . گاهي اين حالت رواني تا پايان زندگي باقي مي ماند و در بعضي از مواقع بيمار را از صراط مستقيم منحرف نموده و عملا او را به كارهاي ناپسند وا مي دارد .
امروز نوزدهم ماه مبارك رمضان ، روز علي بن ابي طالب (ع ) است گفتارم را با حديثي كه از آنحضرت درباره مهرباني به چند كودك يتيم رسيده است خاتمه مي دهم .
احساس حقارت و انحراف
علي عليه السلام در رهگذري زني را ديد كه مشك آبي به دوش گرفت و مي رود به منظور كمك به وي پيش آمد . مشك آب را از او گرفت و به مقصد راند . ضمنا از وضع او پرسش فرمود زن گفت : علي بن ابي طالب سرپرست مرا به ماءموريتي فرستاد و كشته شد چند كودك يتيم براي من مانده و قدرت اداره زندگي آنان را ندارم ، فقر و تهي دستي وادارم نموده كه خدمتكاري مردم كنم علي (ع ) برگشت و آن شب را با ناراحتي خاطر گذراند صبح زنبيل طعامي با خود برداشت و به طرف خانه زن رفت . بين راه كساني از علي (ع ) در خواست مي كردند زنبيل را به ما بدهيد براي شما حمل كنم حضرت خواهش آن ها را رد مي كرد و مي فرمود: قيامت ، اعمال مرا كه بر دوش مي گيرد؟ به خانه آن زن رسيد و در كوبيد زن پرسيد كيست ؟ جواب داد كسي كه تو را كمك كرد و مشك آب در خانه تو آورد، اينك براي كودكانت خوراكي آورده است . زن در را گشود و گفت :
 رصي الله عنك و حكم بيني و بين علي بن ابي طالب .
خداوند از تو راضي باشد و بين من و علي بن ابي طالب حكم كند .
حضرت وارد شد به زن فرمود: ((نان مي پزي يا كودكانت را نگاه مي داري . من نان بپزم ؟))
زن گفت : ((من در پختن نان تواناترم ، شما كودكان مرا نگاه دار .
دلجويي از يتامي
زن آرد خمير نمود و علي (ع ) گوشتي را كه همراه آورده بود، كباب مي كرد و با خرما به دهان اطفال مي گذارد به هر كودكي كه در كمال مهرباني و عطوفت پدري لقمه اي مي داد مي فرمود:
(( يا بني اجعل علي بن ابي طالب في حل . ))
فرزندم ، علي را حلال كن .
خمير حاضر شد علي (ع ) تنور را روشن كرد . اتفاقا زني كه علي (ع ) را ديد شناخت به آن منزل وارد شد به محضر آن كه حضرت را ديد به عجله خود را به زن صاحبخانه رساند و گفت :
(( ويحك ! هذا امير المومنين . ))
واي بر تو! اين پيشواي مسلمين و زمامدار كشور، علي بن ابي طالب است .
فبادرت المراه و هي تقول : و احيايي منك يا امير المومنين فقال : بل و احيايي منك يا امه الله فيما قصرت في امرك .
زن كه از كلمات گله آميز خود سخت شرمنده و پشيمان شده بود با شتابزدگي گفت : يا امير المومنين از شما خجالت مي كشم ، مرا ببخش حضرت فرمود: از اين كه در كار تو و كودكانت كوتاهي شده است من خجالت دارم .

كودك از نظر وراثت و تربيت ج 2      نوشته محمد تقي فلسفي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)